بتی پراشکر از پیشگامان نشر فمینیست در سن 99 سالگی درگذشت



خانواده وی اعلام کردند، بتی پراشکر، سردبیر پیشگام ادبی، در سن 99 سالگی درگذشت.

پراشکر یکی از اولین زنانی بود که توانست کتاب بخرد و آثار کلاسیکی مانند سیاست جنسی کیت میلت و واکنش سوزان فالودی را منتشر کرد و به نظارت بر حرفه، از جمله، کمک کرد. ژان اوئل، دومینیک دان و اریک لارسون.

او در 30 ژوئیه در خانه خانوادگی در آلفورد، ماساچوست، که توسط دخترش، لوسی پراشکر، اعلام شد، که دلیل خاصی برای مرگ ارائه نکرد، درگذشت.

در زمان‌های مختلف، پراشکر سمت‌های اجرایی در Crown و Doubleday داشت که اکنون بخش‌های Penguin Random House هستند.

معاون اجرایی غول انتشارات و ناشر سابق تاج، تینا کنستبل، گفت: «بدون بتی، هیچ انتشارات تاج آنطور که ما می شناسیم وجود نداشت.

من یکی از بسیاری از همکارانی هستم که از تجربیات او و حمایت مداوم او برای پیشرفت و دستمزد بالاتر برای زنان در نشر بهره‌مند شدم.»

پراشکر، متولد بتی آرنوف در نیویورک و فارغ‌التحصیل کالج واسار، کتاب‌خوان، داستان‌نویس و تنیس‌بازی قدیمی بود که زندگی و حرفه‌اش شبیه زندگی بسیاری از زنان پس از جنگ جهانی دوم بود.

او در سال 1945 به عنوان مسئول پذیرش در مجله Doubleday شروع به کار کرد، در سال 1950 با هربرت پراشکر وکیل کار ازدواج کرد (آنها در سال 1974 طلاق گرفتند) و ده سال بعد را صرف تربیت سه فرزند کرد.

با کمک جنبش نوظهور فمینیستی دهه 1960، او به کار بازگشت و یک ناشر دستیار شد. در ابتدا، دابل دی پیشنهاد او را در اوایل دهه 1960 رد کرد، اما چند سال بعد، سردبیر کن مک کورمیک به طور غیرمنتظره ای او را به ناهار دعوت کرد.

پراشکر به یاد می‌آورد که مک کورمیک که در کتاب «زمان زندگی‌شان» آل سیلورمن، تاریخ انتشار، نقل شده است، می‌گوید: «زنان کافی در پست‌های قدرت در Doubleday وجود ندارند.

و اگر می‌خواهیم به همکاری با دولت ادامه دهیم، باید اقدامات مثبتی انجام دهیم و زنان بیشتری در گروه خود داشته باشیم.»

در دهه 1940، پراشکر نتوانست دابلدی را متقاعد کند تا با نویسنده جوان آینده‌داری که در یک مهمانی در روستای گرینویچ، جیمز بالدوین، ملاقات کرد، کار کند. حالا قضاوت او مورد استقبال قرار گرفت. در اواخر دهه 1960، او از یک دانشجوی دانشگاه کلمبیا مطلع شد که یک پایان نامه دکترا در مورد چگونگی به تصویر کشیدن زنان در ادبیات غرب می نویسد.

پراشکر این دانش آموز به نام میلت را ثبت نام کرد و آنچه را که به «سیاست جنسی» تبدیل شد منتشر کرد، سنگ بنای موج دوم فمینیسم که پراشکر آن را «تجربه یادگیری برای فردی دلتنگی مثل من» می خواند.

در طول دهه‌های بعد، او صدها کتاب منتشر کرد، از جمله آثار موفقی مانند شیطان در شهر سفید اثر لارسون، مجموعه‌های قبیله خرس غار اثر آئول و دو بانوی گرنویل اثر دان.

در اوایل دهه 1990، زمانی که او سردبیر کراون بود، کتابی به نام واکنش فالودی: جنگ اعلام نشده علیه زنان در مورد موج ضد فمینیسم دهه قبل به دست آورد که توسط چندین ناشر دیگر رد شده بود. .

فالودی در سایت medium.com نوشت: «نماینده مصمم و فداکار من همه چیز را امتحان کرد، از جمله بازاریابی کتاب به عنوان «رمان زنانه در جستجوی کمال» (که در آن زمان پرفروش شد) – با هر دوی ما دعا می‌کردیم که کسی نپرسد که معنی آن چیست. در سال 2014

در نهایت، تنها کسی که علاقه مند بود بتی پراشکر، سردبیر کراون پابلیشرز و نه تصادفا، یک پیشگام فمینیست بود.

مدت کوتاهی پس از انتشار Backlash، پراشکر با نویسنده ای که اولین کتابش فروش ضعیفی داشت و به دنبال ناشر جدیدی بود، قرارداد امضا کرد. اریک لارسون روی کتاب «گذر مرگ‌آور» کار کرد، اکتشاف اسلحه در ایالات متحده، که کرون در سال 1994 منتشر کرد.

لارسون گفت: “من ابتدا با بتی در دفترش ملاقات کردم و بعد از مدتی او بلند شد و گفت “الان یک جلسه دیگر دارم” و فکر کردم “این تنها کاری است که باید انجام دهم.”

اما معلوم شد که جلسه برای من بود. او مرا به اتاق کنفرانس می برد، و همه این افراد آماده کار روی کتاب هستند – بازاریابی، ویرایش، تبلیغات، و همه چیز. این یک تجربه خارق العاده بود.”

پراشکر تا اواخر دهه 1990 سمت مدیریتی در Crown داشت، زمانی که استعفا داد و سردبیر شد و به همکاری با دیگران ادامه داد. با لارسون

در سال 1998، زمانی که کارگردان ویت استیلمن، که قبلا در Doubleday کار می کرد، نام شخصیتی را جاستین پراشکر در The Last Days Of Disco نام برد، نام او در تاریخ سینما ثبت شد.

قبلاً بخشی از تاریخ حقوقی شده بود. در دهه 1970، او متوجه شد که بسیاری از همسالانش نویسندگان را به کلاب قرن تمام مردانه می برند، یک محل تجمع نخبگان در مرکز شهر منهتن که در قرن نوزدهم توسط جیمز فنیمور کوپر و ویلیام کالن برایانت و دیگران تأسیس شد.

علیرغم حمایت ویلیام اف باکلی و دیگران، او ابتدا از پذیرش خودداری شد، زیرا به او گفته شد که باشگاه “برای رضایت و رضایت آقایانی که اعضای آن هستند وجود دارد” و درخواست او “بدون شایستگی” بود.

با این حال، باشگاه قرن بعداً به دلیل نقض قوانین محلی ضد تبعیض مجرم شناخته شد و در اواسط دهه 1980 موضع خود را تغییر داد. پرشکر حوصله درخواست مجدد را نداشت.

او برای یک پروژه تاریخ شفاهی در رندوم هاوس با اشاره به شوخی معروف گروچو مبنی بر اینکه او به باشگاهی که عضو آن بود نمی‌پیوندد، توضیح داد: «این ایده گروچو مارکس بود.

مهمترین چیز این بود که تبعیض نژادی در این مکان لغو شود.»

دیدگاهتان را بنویسید