پلیس در محل حاضر شد و با توجه به تحقیقات، قربانی تیراندازی در قفسه سینه زنده بود.

دختر جان هانت، مفسر مسابقات اتومبیل رانی بی‌بی‌سی، که پس از حمله در خانه‌اش جان باخت، هنوز زنده بود و وقتی پلیس رسید، یک تیر کمان پولادی در سینه‌اش داشت.

هانا هانت، 28 ساله، به کسی پیام داد و درخواست کمک کرد. او به او گفت که در 9 ژوئیه در خانه خانوادگی در بوشی، هرتفوردشایر، “بسته” شده است.

در متن این پیام از یک شهروند ناشناس خواسته شده که با پلیس تماس بگیرد و گزارش داده که عامل این حادثه همچنان در خانه است. مدارک پزشکی قانونی در یک جلسه کوتاه ارائه شد.

خانم هانت سپس با 999 تماس گرفت و گزارش داد که او و مادر و خواهرش مورد اصابت گلوله قرار گرفته اند. جلسه 10 دقیقه ای دادگاه پزشکی هرتفوردشایر گفته شد.

قبل از پایان تماس آدرسش را داد.

جفری سالیوان، بازرس ارشد هرتفوردشایر، شنید که وقتی مأموران رسیدند، خانم هانت را در جلوی در خانه با پیچ و مهره کمان پولادی در سینه‌اش زنده دیدند.

بر اساس این جلسه، کارول هانت 61 ساله بر اثر ضربات چاقو به قفسه سینه و شکم جان خود را از دست داد و دختران او، هانا و لوئیز 25 ساله نیز بر اثر جراحات ناشی از تیر کمان پولادی جان خود را از دست دادند.

پزشکی قانونی تحقیقات را به تعویق انداخت تا تحقیقات جنایی انجام شود.

پلیس هنوز نتوانسته با کایل کلیفورد مظنون که به ظن قتل یک مادر و دو دختر دستگیر شده است، مصاحبه کند.

سه زن پس از ساعت 7 بعد از ظهر در خانه خانوادگی اشلین کلوز مجروح شدند.

جست‌وجوی گسترده‌ای برای کلیفورد آغاز شد که کمتر از 24 ساعت بعد در منطقه هیلی فیلدز در انفیلد، شمال لندن، با جراحاتی که گمان می‌رود خودساخته بود، پیدا شد.

در ادای احترام به سه قربانی، آقای هانت و سومین دخترش، امی، گفتند: “نمی توان ویرانی هایی را که تجربه می کنیم را با کلمات بیان کرد.”

در بیانیه دیگری که توسط همکارش مت چپمن برای بینندگان Sky Sports Racing خوانده شد، آقای هانت به دختر زنده “فوق العاده الهام بخش” خود ادای احترام کرد.

او گفت: «علی‌رغم شر وحشتناکی که زندگی ما را درنوردیده و در مقیاسی غیرقابل تصور ویرانی به بار آورده است، پیام‌های حمایتی نفس‌گیر که برخی از آنها هنوز خوانده نشده‌اند، متعادل شده است.

امی، بزرگترین دخترم، الهام‌بخشی باورنکردنی برای من بوده است، من را تحت کنترل نگه داشته و از من حمایت می‌کند، و من سعی می‌کنم از آن الگوبرداری کنم، بسیار تلاش می‌کنم.

هر پیامی به اندازه یک آغوش اطمینان بخش مهم بود.

ما می دانیم که مردم نگران ما هستند. ما می توانیم آن را انجام دهیم».