آماندا ناکس به تلویزیون ایتالیا گفت که از تصمیم دادگاه استیناف فلورانس مبنی بر مجرم شناخته شدن او به اتهام تهمت با توجه به حکم دادگاه اروپایی که نشان می دهد پلیسی که بیانیه او را گرفته است، حقوق بشر او را نقض کرده است، شگفت زده شده است.
خانم ناکس در اولین اظهارنظر عمومی خود از زمان محکومیت روز چهارشنبه به Sky TG24 گفت: “من برای حقیقت مبارزه خواهم کرد.”
17 سال است که به ناعادلانه متهم شده ام.
خانم ناکس در نوامبر 2007 یک دانشجوی 20 ساله در شهر دانشگاهی پروجا بود که او و دوست پسرش ایتالیایی متهم به قتل هم اتاقی اش مردیت کرچر دانشجوی 21 ساله بریتانیایی شدند. مرده در آپارتمانی که آنها مشترک بودند پیدا شد.
با این حال، پس از سالها محاکمه، که در آن هر دو در سال 2015 تبرئه شدند، خانم ناکس به دلیل متهم کردن نادرست یک مرد بیگناه، یک صاحب بار کنگو که او را نیمهوقت کار میکرد، به تهمت محکوم شد.
او پس از تبرئه قبلی در سال 2011 که شامل سه سال محکومیت به اتهام تهمت بود، چهار سال در زندان گذراند.
مرد دیگری به نام رودی هرمان گود از ساحل عاج به قتل خانم کرچر محکوم شد و 13 سال از محکومیت 16 ساله خود را سپری کرد.
روز چهارشنبه، خانم ناکس، 36 ساله، در دادگاه فلورانس حاضر شد و بار دیگر به اتهام تهمت زدن به مالک بار، پاتریک لومومبا، که به مدت دو هفته به اتهام قتل در بازداشت بود، قبل از اینکه پلیس او را به دلیل عذرخواهی آهنین آزاد کرد، محکوم شد.
بالاترین دادگاه ایتالیا پس از اینکه دادگاه حقوق بشر اروپا حکم داد که حقوق بشر وی در طول یک شب طولانی بازجویی بدون وکیل یا مترجم صالح نقض شده است، هنگامی که او در دو اظهاراتی که توسط پلیس تایپ شده بود، آقای لومومبا را متهم کرد، دستور رسیدگی مجدد به این پرونده را صادر کرد. او امضا کرد
دادگاه عالی تصریح کرد که هیئت استیناف فلورانس نمی تواند دو سند امضا شده را مورد بررسی قرار دهد، بلکه تنها چهار صفحه دست نویس را که خانم ناکس بعد از ظهر روز بعد برای انصراف از شهادت خود نوشته بود، در نظر گرفت.
یک سند مورد بحث وجود دارد که همه ما می توانیم آن را بخوانیم و پیام آن این است: من نمی دانم چه کسی مردیث را کشته است. خانم ناکس به زبان ایتالیایی روان گفت.
خانم ناکس اصرار دارد که فقط تحت فشار شدید پلیس نام لومومبا را ذکر کرده است.
خانم ناکس در یک مصاحبه تلویزیونی گفت: «آن شب پلیس با من بدرفتاری کرد، من را مورد آزار و اذیت قرار داد و مرا شکنجه روحی کرد.
“این بدترین تجربه زندگی من بود. صادقانه بگویم، این بدتر از محکومیت بود، زیرا به من می گفتند دیوانه هستم و نمی توانم به خودم اعتماد کنم.