معضل پهپاد و نیروی هوایی آمریکا


تسلیحات پرتاب زمینی که به صورت هوایی پرواز می کنند، به سربازان آمریکایی در خاورمیانه حمله کرده و آنها را کشته اند و به یک سلسله چندین دهه تسلط هوایی که از نیروهای آمریکایی در زمین در برابر حملات هوایی محافظت می کرد، پایان داد. یک مقاله اخیر استدلال می کند که این سلسله هوایی تقریباً 71 ساله در اردن در 28 ژانویه 2024 پایان یافت، زمانی که سه سرباز آمریکایی در حمله یک طرفه هواپیمای بدون سرنشین کشته شدند.، اهمیت نیروی هوایی امروز ایالات متحده را تهدید می کند. اگر کسی بپذیرد که نیروی هوایی ایالات متحده به دلیل پهپادهای تهاجمی یک جهته نامربوط می شود، شاید این رشته 33 سال پیش به پایان رسید. زیرا رویدادی که در جمله اول توضیح داده شد از ژانویه 2024 رخ نداده است. بلکه حمله موشکی SCUD را توصیف می کند که در 25 فوریه 1991، در طی عملیات طوفان صحرا، 27 سرباز در عربستان سعودی کشته شدند.

با بیش از 150 حمله توسط گروه های شبه نظامی تحت حمایت ایران به مکان های ایالات متحده در عراق و سوریه از ژانویه 2021، و همچنین حمله موشکی ایران در سال 2021، مطمئناً یک تهدید دائمی از سوی پهپادها، موشک ها و موشک ها وجود دارد که باعث تلفات نظامیان آمریکایی می شود. ژانویه 2020، مشکل بی ربطی فرضی نیروی هوایی همانطور که توسط دیو بارنو و نورا بنساهل بیان شد، این است که فاقد زمینه در مورد نحوه اجرای کنترل هوا است. برای درک این موضوع، ما باید فراتر از چگونگی دستیابی و حفظ برتری هوایی توسط نیروی هوایی ایالات متحده به نقش حیاتی که پدافند هوایی ارتش ایالات متحده در این ماموریت ایفا می کند، و همچنین شباهت های بیشتر بین پهپادهای تهاجمی تک جهته و سطح زمین نگاه کنیم. موشک های سطحی به جای حملات سنتی هوا به زمین. معضل هواپیماهای بدون سرنشین نباید سوالاتی را در مورد اهمیت یک نیروی مسلح خاص در نبرد برای برتری هوایی ایجاد کند. بلکه دلیلی است برای رهبران برای بررسی مجدد نحوه تخصیص نقش ها و مسئولیت ها در سراسر خدمات نظامی و ارزیابی مجدد منابع در مورد قابلیت های دفاع هوایی که مقرون به صرفه، مقیاس پذیر و کاملاً با مبارزه برای برتری هوایی یکپارچه هستند.

برتری هوایی یا پدافند هوایی؟

برای قرض گرفتن و تفسیر قانون مایلز: نحوه مبارزه شما برای کنترل هوا بستگی به دیدگاه شما دارد – به زمین که به بالا نگاه می کند یا در هوا که به بیرون و پایین نگاه می کند. انتشارات Wspólna 3-30، عملیات هوایی مشترککنترل هوا در درگیری های مسلحانه را مورد بحث قرار می دهد و سه درجه کنترل را تعریف می کند – برابری هوایی، برتری هوایی و برتری هوایی. این درجات با تأثیری که «نیروی آبی» بر «نیروی قرمز» دارد اندازه‌گیری نمی‌شود، بلکه با درجه‌ای که دومی می‌تواند در توانایی اولی برای انجام عملیات تداخل داشته باشد، اندازه‌گیری می‌شود. بنابراین، درک این نکته مهم است که میزان کنترل هوا اغلب یک نتیجه موقتی است تا دائمی. به ویژه در مناطقی که درگیری محدود وجود دارد، این تصور که برتری هوایی می تواند مصونیت کامل را در صورت حمله هوایی ایجاد کند، احتمالاً غیرواقعی است. کنترل هوایی از طریق ماموریت های متعدد به دست می آید، با تمرکز نیروی هوایی ایالات متحده بر عملیات تهاجمی برای به دست آوردن و حفظ آزادی عمل، در حالی که ارتش ایالات متحده بر دفاع در برابر حملات هوایی و موشکی متمرکز است. فرهنگ تهاجمی هواداران در انتخاب اصطلاحات آنها مشهود است که “کنترل هوا” را به “انکار هوایی” ترجیح می دهد. پدافند هوایی و موشکی، اعم از فعال و غیرعامل، یکی از الزامات دفاع هوایی و حفاظت نیروی نیروی مشترک است که کنترل هوایی را به یک مأموریت واقعاً مشترک تبدیل می کند. درک برتری هوایی و دفاع هوایی هنگام برنامه ریزی برای حفاظت از نیرو در طول عملیات در منطقه خاکستری بین همکاری و درگیری مسلحانه اهمیت بیشتری دارد.

بحث های وزارت دفاع داخلی در مورد مسئولیت دفاع هوایی، حداقل از زمان کنفرانس کی وست در سال 1948، در هشت دهه گذشته زخم هایی بر جای گذاشته است. مبارزه بین خدماتی برای منابع، نیاز به بسیاری از توافقات مکتوب بین رهبران ارشد را برای حل و فصل اختلافات ایجاد کرده است. در نوامبر 1956، چارلز ای. ویلسون، وزیر دفاع، یادداشتی با عنوان “نقش ها و ماموریت ها” امضا کرد که مسئولیت های دفاع هوایی را با ارتش ایالات متحده به عنوان اصلی برای دفاع نقطه ای و نیروی هوایی ایالات متحده به عنوان اصلی برای دفاع منطقه ای تعیین کرد. دفاع نقطه ای محافظت از یک چیز مهم یا مکان خاص در برابر تهدیدات فوری با استفاده از سلاح ها یا سیستم هایی است که برای سرنگونی یا غیرفعال کردن آن تهدیدها قبل از حمله طراحی شده اند. دفاع منطقه ای حفاظت از یک منطقه یا منطقه بزرگتر در برابر دشمنان با استفاده از وسایلی است که می تواند منطقه بزرگتری را پوشش دهد و فقط بر روی یک هدف خاص متمرکز نیست.

یادداشت ویلسون همچنین مسئولیت مناطق برون مرزی را به فرمانده بخش هوایی واگذار کرد و افزود که یک واحد ارتش در یک منطقه جنگی مسئول دفاع محلی خود بود. ارتش ایالات متحده این را به این معنا درک کرد که فرمانده ارتش صحرایی، و نه فرمانده اجزای هوایی، مسئول دفاع هوایی در حریم هوایی بر فراز یک منطقه رزمی خاص است، در نتیجه وحدت پدافند هوایی یکپارچه به رهبری یک فرمانده واحد را شکسته است. توافقنامه Lemay-Decker در سال 1962 به منظور اصلاح این سوء تفاهم و افزایش کارایی با درک این موضوع بود که فرمانده اجزای هوایی مناطق دفاع هوایی را تعیین می کند که فرماندهان آنها معمولاً اختیار کنترل دارایی های دفاع هوایی ارتش ارگانیک را به فرمانده ارتش میدانی تفویض می کنند. علیرغم توجه مستمر ناشی از تکرارهای متعدد بررسی ها و مطالعات، بحث در مورد نقش ها و ماموریت های دفاع هوایی و پایگاه امروز مانند سال 1947 پرشور و بی قرار ادامه دارد.

حمله سطحی یا هوایی؟

یک پهپاد تهاجمی تک‌عملی مشابه موشک‌های زمین به زمین عمل می‌کند، به این صورت که هر دو با هدف اصابت به هدف در منطقه نیروی دشمن پرتاب می‌شوند. تشخیص چنین پرتاب‌هایی می‌تواند دشوار باشد، زیرا رادار و سایر قابلیت‌های غیرفعال سعی می‌کنند بین موشک‌های بالستیک، موشک‌های کروز و پهپادهای تهاجمی تک جهته تمایز قائل شوند – همه با مسیرهای پرواز، سرعت و ظرفیت مهمات متفاوت. شناسایی، تعیین و حذف نهایی معمولاً تحت نظارت فرمانده پدافند هوایی منطقه انجام می شود. در حال حاضر، مأموریت‌های کنترل هوایی معمولاً دفاع در برابر تهدیدات هوایی، موشک‌های سطحی و موشکی را به دارایی‌های دفاع هوایی زمینی ارتش ایالات متحده اختصاص می‌دهند. این بدان معنا نیست که جت های جنگنده نمی توانند یا نمی توانند در برابر پهپادهای تهاجمی تک جهته دفاع کنند. در واقع، این دقیقاً همان کاری است که آنها انجام می دهند دریای سرخ. با این حال، وظیفه اصلی جنگنده ها درگیری با هواپیماهای دشمن است، نه فقط سلاح هایی که حمل می کنند.

پهپادها تعریف تهدیدات هوایی را گسترش داده اند، اما نباید آنها را صرفاً به این دلیل که پرواز می کنند هواپیما در نظر گرفت. هنگامی که یک دشمن یک سیستم هوایی بدون سرنشین را به فضا پرتاب می کند، تشخیص اینکه آیا این سیستم حامل سلاح، انجام وظایف اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی است یا یک پهپاد تهاجمی تک شاخه است، اغلب دشوار است. به دلیل تعداد زیاد هواپیماهای بدون سرنشین در حریم هوایی مورد مناقشه، مدافعان هوایی ارتش ایالات متحده به طور فزاینده‌ای برای شناسایی، طبقه‌بندی و پاسخگویی به سامانه‌های هوایی بدون سرنشین درخواست می‌شوند که اخیراً به یکی از مدافعان هوایی لقب «آس سوریه» داده شده است. درک نحوه طبقه‌بندی سیستم‌های هواپیمای بدون سرنشین در حریم هوایی بالای میدان‌های نبرد، به اطمینان از آمادگی نیروهای مسلح برای دفاع در برابر تهدیدات آتی برای نیروهای زمینی کمک می‌کند، بنابراین باید در اسرع وقت به این موضوع رسیدگی شود.

معضل پهپاد

برای روشن بودن، استفاده گسترده از پهپادها در زیرزمینی که برخی آن را «هوای فراساحلی» می‌نامند، معضلی ایجاد می‌کند که مستلزم بازنگری در نحوه دستیابی و حفظ برتری هوایی ارتش ایالات متحده و اجرای دفاع هوایی مؤثر است. تقسیم فعلی مسئولیت‌های دفاع هوایی بین ارتش‌ها ممکن است دیگر در مواجهه با انبوه سامانه‌های هوایی بدون سرنشین کافی نباشد، که برخی از آنها تهدید مستقیم‌تری نسبت به سایرین برای نیروهای زمینی هستند. حضور همه جا پهپادها در میدان های نبرد امروزی یک پیشرفت تکنولوژیکی است که ماهیت جنگ را تغییر می دهد. با توجه به هزینه کم و در دسترس بودن تجاری قطعات، تعداد این سامانه های هوایی بدون سرنشین در سراسر جهان در حال افزایش است، اما قابلیت های آنها چیز جدیدی نیست. شایان ذکر است که پهپادها همچنین می توانند در داخل مرزهای ایالات متحده معضلات ایجاد کنند و تنها در یک میدان جنگ خارجی مشکل ساز نیستند، همانطور که پایگاه نیروی هوایی لنگلی اخیراً تجربه کرده است. توسعه راه حل مشترکی که قابلیت های پدافند هوایی فعال و غیرعامل را همگام می کند و افزایش ابهام در تعیین هدف را در نظر می گیرد اولین گام در کنترل هوا است. هنگامی که این امر محقق شد، گام بعدی ایجاد یک نسخه مقیاس پذیر از این قابلیت است که انبوه در جنگ و عملیات در مقیاس محدود در رقابت استراتژیک را در خود جای دهد.

این که آیا رگه چندین دهه تسلط هوایی پایان یافته است یا خیر، خبر از بی ربطی قریب الوقوع نیروی هوایی ایالات متحده نمی دهد. نبرد آتی برای کنترل هوا در برابر دشمنان همتا و نزدیک مستلزم توانایی همه نیروهای مسلح با همکاری نزدیک است. این یک “اختراع مجدد نیروی هوایی ایالات متحده” نیست، بلکه بازنگری در تلاش جمعی برای کنترل هوا است. نیروهای هوایی متخاصم قطعاً به رویکرد ارتش ایالات متحده در استفاده از پهپاد در دو دهه گذشته توجه کرده اند. در نظر گرفتن انبوه در جنگ در مواجهه با انبوهی از سیستم‌های هوایی بدون سرنشین – به عنوان حسگر، سلاح یا هر دو – نیاز به گفتگوهای دشواری دارد که راه‌حل‌های قابل اجرا برای دفاع هوایی و برتری هوایی ایجاد می‌کند. نقش و تصمیمات ماموریتی که استراتژی های منابع را هدایت می کند باید نیروی مشترک را قادر سازد تا امکان سنجی برتری هوایی و پدافند هوایی امروز و در محیط های تهدید آتی را بهتر درک کند و برای آن آماده شود. حفاظت از نیروهای سرباز در موقعیت‌های پیشروی همچنان اولویت بالایی برای فرماندهان در همه سطوح است و مقابله با تهدید هوایی و موشکی نیازمند تلاش چند خدمتی است که هم برتری هوایی و هم دفاع هوایی را به عنوان هدف کلی تسلط هوایی مشترک ممکن می‌سازد.

کلیفورد لوکاس افسر نیروی هوایی و عضو غیر مقیم ایالات متحده است ابتکار جنگ نامنظم، محصول مشترک پروژه مطالعات تجربی پرینستون و موسسه جنگ مدرن در وست پوینت. لوکاس یک خلبان عملیات ویژه با بیش از 1800 ساعت جنگ در عملیات های آزادی پایدار و آزادی عراق است. او فارغ التحصیل دانشکده تسلیحات نیروی هوایی ایالات متحده، دانشکده فرماندهی و ستاد نیروی دریایی و برنامه متفکر استراتژیک وزیر دفاع است. نظرات و نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است و بیانگر دیدگاه‌های ابتکار جنگ نامنظم، مؤسسه جنگ مدرن، نیروی هوایی ایالات متحده، وزارت دفاع، یا هیچ بخشی از دولت ایالات متحده نیست.

تصویر: سفر به درون



دیدگاهتان را بنویسید